کار نمودنلغتنامه دهخداکارنمودن . [ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) نشان دادن عملی . || کار کردن . کوشش کردن . سعی .
کابللغتنامه دهخداکابل . [ ب ُ ] (اِخ ) شهر مهم و پایتخت افغانستان در 43درجه و 30 دقیقه عرض شمالی و 69 درجه و 13 دقیقه ٔ طول شرقی ، در 1762 گزی فوق سطح دریا واقع در نجدی حاصلخیز