کارمزدلغتنامه دهخداکارمزد. [ م ُ ] (اِ مرکب ) مزدی که برای کار دهند. اجرت . حق العمل . (فرهنگستان ).
پیمان کارمزد تشویقیcost-plus-incentive-fee contract, CPIF contractواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پیمان هزینه ـ کارمزد که کارمزد آن متغیر و تشویقی است
پیمان کارمزد مقطوعcost-plus-fixed-fee contract, CPFF contractواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پیمان هزینه ـ کارمزد که کارمزد آن مقطوع است
گشت کارمزدیcommissionable tourواژههای مصوب فرهنگستانگشتی که فروش آن به سفرگذاران خردهفروش و عمدهفروش ازطریق سامانههای توزیع با کارمزد توافقی انجام میشود
پیمان کارمزد تشویقیcost-plus-incentive-fee contract, CPIF contractواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پیمان هزینه ـ کارمزد که کارمزد آن متغیر و تشویقی است