کارمایهفرهنگ فارسی عمید۱. قدرت؛ توانایی.۲. مادۀ اصلی.۳. (فیزیک) انرژی: کارمایهٴ حرارتی، کارمایهٴ مکانیکی، کارمایهٴ نوری.
کارمایۀ خالیempty energy, empty calorieواژههای مصوب فرهنگستانویژگی غذاهای غنی از کربوهیدرات که دارای انرژی زیاد و مقادیر بسیار ناچیز مواد مغذیاند متـ . انرژی خالی
کارمایۀ مصرفیenergy expenditure, caloric expenditureواژههای مصوب فرهنگستانآن مقدار انرژی که فرد در 24 ساعت مصرف میکند متـ . انرژی مصرفی
خوراک کارمایهخالیempty energy foodواژههای مصوب فرهنگستانغذایی غنی از کربوهیدرات که دارای انرژی زیاد و مقادیر بسیار ناچیز مواد مغذی است متـ . خوراک انرژیخالی
ارزش کارمایهایenergy value, atwater valueواژههای مصوب فرهنگستانانرژیای که بهصورت بالقوه در مواد غذایی وجود دارد و با استفاده از روشهای گرماسنجی مستقیم و غیرمستقیم قابل اندازهگیری است متـ . ارزش انرژی
کارایی کارمایهایenergetic efficiencyواژههای مصوب فرهنگستاندرصدی از انرژی دریافتی که بدن آن را ذخیره میکند
کارمایۀ خالیempty energy, empty calorieواژههای مصوب فرهنگستانویژگی غذاهای غنی از کربوهیدرات که دارای انرژی زیاد و مقادیر بسیار ناچیز مواد مغذیاند متـ . انرژی خالی
ضریب تبدیل کارمایهenergy conversion factorواژههای مصوب فرهنگستانمقدار عددی ارزش انرژی مواد غذایی متـ . ضریب تبدیل انرژی