کارساز دسترسیaccess serverواژههای مصوب فرهنگستانپردازندهای مخابراتی که افزارههای ناهمزمان را ازطریق شبکه و نرمافزار شبیهسازی پایانه به شبکۀ داخلی یا شبکۀ گسترده وصل میکند
کارسازلغتنامه دهخداکارساز. (نف مرکب ) خدمتکار و مانندآن . (آنندراج ). وکیل . مهندس . (زمخشری ) : شکر ایزد را که ما را خسرویست کارساز و کاربین و کاردان . فرخی .دولت او در ولایت کار
کلوچک 2cookie 2, HTTP cookie, Web cookieواژههای مصوب فرهنگستانپیامی از کارساز وب به مرورگر وب که در رایانۀ کاربر ذخیره میشود تا با هر بار دسترسی مرورگر به کارساز، بدون تغییر، به آن برگردانده شود
رایانامة واگشتی موقتیsoft bounce e-mailواژههای مصوب فرهنگستانرایانامهای که بهدلیل پر بودن صندوق پستی گیرنده یا عدم دسترسی موقت به کارساز به فرستنده بازمیگردد متـ . واگشتنامة موقتی
رابطۀ اعتمادآمیزtrust relationshipواژههای مصوب فرهنگستانپیوندی بین دو دامنه، مانند دو کارساز در یک شبکه که به کاربر دارای حساب در یک دامنه امکان میدهد تا به منابع دامنۀ دیگر دسترسی داشته باشد
لیلیلغتنامه دهخدالیلی . [ ل َ لا ] (اِخ ) بنت سعدبن ربیعة. معشوقه ٔ قیس بن ملوح بن مزاحم ، معروف به مجنون لیلی : بلبل به غزل طیره کند اعشی راصلصل به نوا سخره کند لیلی را. منوچهر
مهندسلغتنامه دهخدامهندس . [ م ُ هََ دِ ] (معرب ، ص ، اِ) (معرب از اندازه ٔ فارسی ) مهندز. اندازه گیرنده . (غیاث ). تقدیرکننده . (مهذب الاسماء) محاسب . شماردار. مقدر : ز دینار و گ