cardدیکشنری انگلیسی به فارسیکارت، ورق، برگ، کارت ویزیت، کارت تبریک، کارت عضویت، ورقبازی، بلیط، گنجفه، ماشین پرداخت پارچه، ورقبازی کردن
کارتفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده١. تکه مقوای نازک به شکل مربع یا مستطیل که در روی آن مشخصات کسی یا چیزی نوشته شده است.٢. هر یک از ورقها در ورقبازی. کارت ویزیت: ورقۀ کوچک مقوایی که روی آن اسم
تعیین هویتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه یت، تشخیص هویت، انگشتنگاری، تسمیه، اسمگذاری، نامگذاری، طبقهبندی نام تجاری (تجارتی)، علامت تجاری، آرم▼، نامونشانی،