215 مدخل
trouble-shooter
پیشکار، عامل، مامور، مباشر، متولی، ناظر، وکیل
عاملی، کارگشایی، ماموریت، مباشرت
agent, broker, executor, factor
executrix
social worker
کارگزاری، کارگزاشتن
کارگزار، جبار، کارفرما، مباشر ظالم، سر عمله، سر کارگر
کارگزاران، جبار، کارفرما، مباشر ظالم، سر عمله، سر کارگر
کارگزاری، حق العمل، پول دلالی، مزد دلالی
کارگزار