کاختهلغتنامه دهخداکاخته . [ ت َ ] (اِخ ) (قضای ...) قضائی است در ولایت معمورةالعزیز از طرف شمال با قضای ملاطیه ، از طرف مغرب و جنوب غربی ، بقضای حصن منصور و از جانب جنوب شرقی به
کاختهلغتنامه دهخداکاخته . [ ت َ ] (اِخ ) نام قصبه ای است در جهت مشرق از سیبری ، در قضای ورخنه اودینسک از ایالت ماوراء بایکال در کنار رودی مسمی به همین اسم که در 200 هزارگزی جنوب
کاختهلغتنامه دهخداکاخته . [ ت َ ] (اِخ ) نام قریه ٔ بزرگ و مرکز قضائی است در سنجاق ملاطیه از ولایت معمورةالعزیز،در 65 هزارگزی جنوب شرقی ملاطیه در کنار نهری مسمی به همین اسم از تو
پوسکلانلغتنامه دهخداپوسکلان .(اِخ ) نام عشیرتی کرد ساکن در قضای کاخته از سنجاق ملاطیه از ولایت معمورة العزیز. (قاموس الاعلام ترکی ).
استانوویلغتنامه دهخدااستانووی . [ اِ ن ُ وُ یی ] (اِخ ) سلسله جبالی است که از کوه کاخته تا دماغه ٔ شرقی بمسافت 6000 هزارگزی امتداد یافته قسمت جنوب شرقی آن در خطه ٔ داوریه ، حدود چین
حصن منصورلغتنامه دهخداحصن منصور. [ ح ِ ن ِ م َ ] (اِخ ) یاقوت گوید: از بلاد مضر در مغرب فرات نزدیک سمیساط است ، شهری بوده با حصار و خندق و سه دروازه ، و در میانش دژی با دو دیوار و از
ترانسبایکالیلغتنامه دهخداترانسبایکالی . [ تْرا / ت ِ ] (اِخ ) یکی از ولایات امپراطوری روس است و چنانکه از نامش پیداست درماوراء دریاچه ٔ آدریاتیک قرار دارد و بوسیله ٔ رودهای سلنگا و آنگا