ژلغتنامه دهخداژ. (حرف ) ژی یا زاء معقوده و یا زاء فارسی . نشانه ٔ حرف چهاردهم از حروف تهجّی است و در حساب جُمَّل نماینده ٔ عدد نیست (مگر اینکه قائم مقام زاء باشد) و در حساب ت
ژرارلغتنامه دهخداژرار. [ ژِ ] (اِخ ) (قدیس ) نام اسقف تول متولد در کلنی بسال 935 م . ذکران وی روز 23 آوریل است .
ژرارلغتنامه دهخداژرار. [ ژِ ] (اِخ ) (قدیس ) نام اسقف شُناد در هنگری ، متوفی بسال 1047 م . مولد وی در ایالت ونیز و ذکران او 24 سپتامبر است .
ژرارلغتنامه دهخداژرار. [ ژِ ] (اِخ ) (قدیس ) نام رُهبان صومعه ٔ برنی متولد در قلمرو نامور (890 - 959 م .). ذکران وی سوم اُکتبر است .
ژرارلغتنامه دهخداژرار. [ ژِ ] (اِخ ) (لوبین ئورو) نام یکی از قدیسین مسیحی . مولد بسال 1040 ووفات در حدود سال 1121 م . ذکران وی نهم ژوئن است .
ژرارلغتنامه دهخداژرار. [ ژِ ] (اِخ ) یا ژِرارا. نام شهری به فلسطین باستان . بدانجا ابراهیم پیغمبر فرمان یافت که فرزند خویش را قربان کند. رجوع به جرار شود.
ژرار دسابیونتالغتنامه دهخداژرار دسابیونتا. [ ژِ دُ ساب ْ بی ُ ن ِت ْتا ] (اِخ ) نام منجم و طبیب ایتالیائی در قرن سیزده میلادی . مولد سابیونتا.
ژرار دکرمونلغتنامه دهخداژرار دکرمون . [ ژِ دُ رِ مُن ْ ] (اِخ ) نام مترجم ایتالیائی . مولد کرمون (لُمباردی ) بسال 1114 و وفات بسال 1187 م . وی برای آموختن زبان عرب و علوم عربیه به طلیط
ژرار دنرواللغتنامه دهخداژرار دنروال . [ ژِ دُ ن ِرْ ] (اِخ ) نام ادیب فرانسوی . مولد پاریس بسال 1808 و وفات بسال 1855 م . به همانجا. وی را ژرار لابرونی نیز گویند. او را آثار و تحقیقات
ژرارمهلغتنامه دهخداژرارمه . [ ژِ م ِ ] (اِخ ) نام کرسی بخش وُژ از ولایت سن دیه دارای 8811 تن سکنه و کارخانه ٔ پنیرسازی . و راه آهن از آن گذرد. و دریاچه ٔ زیبای ژرارمه بدانجاست .
ژوویزی سورارژلغتنامه دهخداژوویزی سورارژ. [ اُ ] (اِخ ) نام دهستانی در «سِن -اِ-اواز» از شهرستان کربی ، دارای راه آهن و 8143 تن سکنه .