ژلغتنامه دهخداژ. (حرف ) ژی یا زاء معقوده و یا زاء فارسی . نشانه ٔ حرف چهاردهم از حروف تهجّی است و در حساب جُمَّل نماینده ٔ عدد نیست (مگر اینکه قائم مقام زاء باشد) و در حساب ت
ژنگلهلغتنامه دهخداژنگله . [ ژَ گ ُ ل َ / ل ِ ] (اِ) سُمی که شکافته باشد همچون سُم آهو و گاو و گوسفند و امثال آن . (برهان ). ظِلف . (مهذب الاسماء). زنگله . کفشک . (التفهیم ).
ژوآن له پنلغتنامه دهخداژوآن له پن . [ ل ِ پ َ ] (اِخ ) نام محلی از آلپهای ماری تیم (واقع در کمون آنتیب )، دارای راه آهن و یکهزار تن سکنه .
ژنلهاکلغتنامه دهخداژنلهاک . [ ژِ ن ُ ] (اِخ ) نام کرسی بخش گارد از ولایت آلِس نزدیک گارُدِنت ، دارای راه آهن و 1009 تن سکنه .