ژلغتنامه دهخداژ. (حرف ) ژی یا زاء معقوده و یا زاء فارسی . نشانه ٔ حرف چهاردهم از حروف تهجّی است و در حساب جُمَّل نماینده ٔ عدد نیست (مگر اینکه قائم مقام زاء باشد) و در حساب ت
ژتونفرهنگ انتشارات معین(ژِ تُ) [ فر. ] (اِ.) مهرة فلزی یا پلاستیکی و غیره که در بعضی از مؤسسات به جای پول به کار می رود.
ژرژتونلغتنامه دهخداژرژتون . [ژُ ت َ ] (اِخ ) جرج تون . نام شهری به اتازونی (در کارولین جنوبی ) کرسی بخش ژرژتون ، دارای 4310 تن سکنه .
ژرژتونلغتنامه دهخداژرژتون . [ ژُ ت َ ] (اِخ ) جرج تون . نام قصبه ای به اتازونی (در کلرادو) قلمرو کلرکریک واقع در پنجاه کیلومتری دانور. و بدانجا معادن نقره بسیار باشد.
ژرژتونلغتنامه دهخداژرژتون . [ ژُ ت َ ] (اِخ ) جرج تون . نام شهری به اتازونی (در کنتوکی ) کرسی ناحیه ٔ اسکوت ، دارای 3570 تن سکنه .