ژلغتنامه دهخداژ. (حرف ) ژی یا زاء معقوده و یا زاء فارسی . نشانه ٔ حرف چهاردهم از حروف تهجّی است و در حساب جُمَّل نماینده ٔ عدد نیست (مگر اینکه قائم مقام زاء باشد) و در حساب ت
کژگالغتنامه دهخداکژگا. [ ک َ ] (اِ مرکب ) مخفف کژگاو است که گاو قطاس باشد و دم آن را بر گردن اسب و سر علم بندند. (برهان ) (از آنندراج ). کژغا. (جهانگیری ). غژغاو. (حاشیه ٔ برهان
کژگاولغتنامه دهخداکژگاو. [ ک َ ] (اِ مرکب ) به معنی غژغاو است و آن گاوی باشد که در کوههای مابین ختا و هندوستان بهم میرسد و به ترکی ختائی قطاس میگویند و بعضی گویند گاوی است دریایی
ژاکلغتنامه دهخداژاک . (اِخ ) (قدیس ) نام اسقف نصیبین از علمای عالیقدر کلیسای سریانی (270 - 350 م .).