ژلغتنامه دهخداژ. (حرف ) ژی یا زاء معقوده و یا زاء فارسی . نشانه ٔ حرف چهاردهم از حروف تهجّی است و در حساب جُمَّل نماینده ٔ عدد نیست (مگر اینکه قائم مقام زاء باشد) و در حساب ت
ژیرار داس وسلغتنامه دهخداژیرار داس وس . [ دُ اُ وُ ] (اِخ ) نام خاورشناسی طابع کتاب التنازع و التخاصم بین بنی امیة و بنی هاشم با مقدمه ای به زبان آلمانی بسال 1888 م . وی در تاریخ اسلامی
ژیرارلغتنامه دهخداژیرار. (اِخ ) ژان باتیست . او را در اصطلاح کلیسا لوپر گره گوار گویند. نام عالم علم تعلیم و تربیت سویسی ،متولد در فریبورگ بسال 1765 و متوفی بسال 1850 م .
ژیرارلغتنامه دهخداژیرار. (اِخ ) لابه گابریل . نام دستوردانی از مردم فرانسه ، متولد در مونت فراند (پوی -دو-دوم ) (1677-1748 م .).
ژیرارلغتنامه دهخداژیرار. (اِخ ) (فیلیپ دو) نام یکی از مخترعین فرانسوی ، متولد در لورمارن (ولکوز). وی به دعوت الکساندر اول امپراطور روسیه به لهستان رفت و نزدیک شهر ورشو کارخانه ٔ
ژیرار دکریمنلغتنامه دهخداژیرار دکریمن . [ دُ م ُ ] (اِخ ) نام دانشمندی دوستدار آثار اسلامی . وی در قرن هجدهم میلادی می زیسته و کتاب طب خلف بن عباس را به لاتینی ترجمه کرده است .