ژیغ ژیغفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. صدای به هم خوردن و ساییده شدن چیزی.۲. صدای گردش در بر روی پاشنه یا لولا.
ژیغژیغلغتنامه دهخداژیغژیغ. (ق مرکب ) مبدل ژیگ ژیگ است که بمعنی قطره قطره باشد. (غیاث ). || (اِ صوت ) اسم صوت بمعنی صدای باز شدن در : صد دریچه ٔ در سوی مرگ لدیغمی کند اندر گشادن ژی
ژی ژیسلغتنامه دهخداژی ژیس . (اِخ ) نام زنی که به دستور پروشات مادر اردشیر دوم استاتیرا زوجه ٔ او را مسموم کرد. شرح آن واقعه چنین است : پروشات که از دیرگاهی قصد کشتن استاتیرا زن ار
ژغ ژغفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. صدای به هم خوردن دندانها در وقت جویدن و خوردن چیزی: ◻︎ ژغژغ دندان او دل میشکست / جان شیران سیه میشد ز دست (مولوی: ۳۸۷).۲. صدایی که از به هم خوردن دندان
ژیفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. جایی که آب در آن جمع میشود؛ آبگیر؛ تالاب: ◻︎ میستان اکنون بدانگه کاین زمین همچون ستی / آب چون مهتاب و بر ماهی چو زندان گشته ژی (ابوشکور: شاعران بیدیوان: ۹
پلاس ژیلغتنامه دهخداپلاس ژی . [ پ ِ ] (اِخ ) نامی است که در ازمنه ٔ قدیم به سرزمین یونان و پلوپونزوس و جزیره ٔ لِسبس (که امروز به می تی لن معروفست ) داده میشد.(حواشی ترجمه ٔ تمدن ق
لدیغلغتنامه دهخدالدیغ. [ ل َ ] (ع ص ) مارگزیده . ج ، لدغی . (منتهی الارب ). ملدوغ . سلیم (از قبیل نام زنگی کافور). || گزنده . مار گزنده . (دهار) : صد دریچه و در سوی مرگ لدیغمیکن
ژی ژیسلغتنامه دهخداژی ژیس . (اِخ ) نام زنی که به دستور پروشات مادر اردشیر دوم استاتیرا زوجه ٔ او را مسموم کرد. شرح آن واقعه چنین است : پروشات که از دیرگاهی قصد کشتن استاتیرا زن ار
رخ رخلغتنامه دهخدارخ رخ . [ رِ رِ ] (اِ صوت ) رِخ . آواز دندان . (فرهنگ نظام ). ژغ ژغ . و رجوع به رِخ شود.
استاتیرالغتنامه دهخدااستاتیرا. [ اِ تا ت ِ ] (اِخ ) ارشک پسر داریوش دوم که بعدها پس از جلوس بتخت موسوم به اردشیر گردید، وی با استاتیرادختر ایدِرنِس (ویدرن ) یکی از بزرگان پارسی ازدو