ژکاسهلغتنامه دهخداژکاسه . [ ژُ س َ / س ِ ] (اِ) قنفذ. خارپشت . (دهار). ژکاشه . اما این کلمه ظاهراً به این صورت تصحیف ریکاسه است .
ژیکاسهلغتنامه دهخداژیکاسه . [ س َ / س ِ ] (اِ) خارپشت . (رشیدی ). رجوع به ریکاسه و ژکاسه و ژکاشه شود.
ژکاشهلغتنامه دهخداژکاشه . [ ژُ ش َ / ش ِ ] (اِ) قنفذ. خارپشت .خارپشت تیرانداز. جانوری است خزنده که به تازی قنفذ گویند و ژکاسه نیز گفته اند. (آنندراج ). اما کلمه ظاهراً تصحیف ریکاسه است .