ژنهلغتنامه دهخداژنه . [ ژَ ن َ / ن ِ ] (اِ) نیش سوزن . || نیش جانوران گزنده مانند زنبور و پشه و امثال آن . (برهان ). صاحب آنندراج گوید تبدیل زنه است .
ژنهلغتنامه دهخداژنه . [ ژِ ن ِ ] (اِخ ) (قدیس ) نام آرتیست و ممثل رومی معاصر دیوکلسین امپراطور روم . او در سال 286 یا 303 م . به جرم نصرانیت به شهادت رسید. وی قهرمان تراژدی «رُ
جنحلغتنامه دهخداجنح . [ ج َ ] (ع مص ) بال جنبانیدن مرغ . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ). بر بال مرغ زدن . (زوزنی ).
جنحلغتنامه دهخداجنح . [ ج ِ ] (ع اِ) جانب . (منتهی الارب ). || ناحیه . (اقرب الموارد). کرانه . (منتهی الارب ). || حمایت و پناه . || پاره : جنح لیل ؛ بهره ای از شب . (منتهی الار
جنحلغتنامه دهخداجنح . [ ج ُ ] (ع اِ) بهره ای از شب .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به جِنْح شود.
جنهلغتنامه دهخداجنه . [ ج َ ن َ ] (اِخ ) یکی از دیههای بارفروش . رجوع به ترجمه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 160 شود.
ژندهلغتنامه دهخداژنده . [ ژَ دَ ] (اِخ ) مخفف ژنده رزم . رجوع به ژنده رزم و ژند شود : زمانی همی بود سهراب دیرنیامد بنزدیک او ژنده شیر. فردوسی .چو بشنید سهراب برجست زودبیامد بر ژ
پانته انلغتنامه دهخداپانته ان . [ ت ِ اُ ] (اِخ ) بنای مشهوری بپاریس در میدانی بهمین نام در محل بنای قدیم «سنت ژِنه ویو» از 1754م . (1167 هَ . ق .) تا 1780م . (1193 هَ . ق .) بدست م
الکسیس کومننلغتنامه دهخداالکسیس کومنن . [ اَ ل ِ ک ُ ن ِ] (اِخ ) الکسیس چهارم . امپراطور طرابزون از 1417 تا 1429 م . وی با ژنها جنگید، ولی با ترکان عثمانی صلح کرد. و رجوع به قاموس الاعل
بیوفیزیکلغتنامه دهخدابیوفیزیک . [ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) زیست فیزیک . تحقیق در دستگاههای زنده بر اساس اصول علم فیزیک و بوسیله ٔ روشهای آن . از کارهای اولیه در بیوفیزیک (زیست فیزیک ) ت