جنراللغتنامه دهخداجنرال . [ ج ِ ن ِ ] (انگلیسی ، اِ) تلفظ انگلیسی ژنرال . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ژنرال شود.
ژنرال قنسوللغتنامه دهخداژنرال قنسول . [ ژِ ن ِ ق ُ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) یا ژنرال کنسول . سرکنسول و کارپرداز اول . آنکه تعهد امور ابناء کشور خویش را در مملکت بیگانه کند.
ژنرال آجودانفرهنگ انتشارات معین( ~.) [ فر. ] (اِمر.) مقام نظامی تشریفاتی که از سوی فرمانده کل تعیین می شود.