بزرگ؛ کلان؛ عظیم. Δ بیشتر در صفت پیل، گرگ، شیر، و مانند اینها آمده است: ◻︎ زمانی همی بود سهراب دیر / نیامد به نزدیک او ژندهشیر (فردوسی: ۲/۱۵۵).
پاره، پارهپوره، پوسیده، خرقه، خلق، غاز، فرسوده، کهنه، مندرس
mean, monster, patch, ragged, raggedy, rags, rusty, scruffy, tag, tattered, tatty