ژلنلغتنامه دهخداژلن . [ ژِ ل ُ ] (اِخ ) نام مردم سارماتی از اقوام اروپای قدیم . رجوع به سارماتی شود.
ژلنلغتنامه دهخداژلن . [ ژِ ل ُ ] (اِخ ) نام جبار ژِلا و سیراکوز از 490 تا 478 ق .م . وی بر کارتاژیها در هیمر ظفر یافت .
جلنلغتنامه دهخداجلن . [ج َ ل َ ] (ع اِ) آواز دروازه که دو مصرع داشته باشد چون یکی را باز و فراز کنند آواز جلن دهد و بانگ دیگری را هرگاه فراز کنند بَلَق نامند. (منتهی الارب ).
گلنلغتنامه دهخداگلن . [ گ ِ ل ُ ] (اِخ ) ژلن . رجوع به فهرست ایران باستان و ژلن در همین لغت نامه شود.
تئودور آنژلغتنامه دهخداتئودور آنژ. [ ت ِ ءُ دُرْ ] (اِخ ) حاکم مطلق العنان «اِپیر» (1214-1223 م .) و امپراتور «تسالونیک » (سالونیک ) یونان (1223-1230 م .) برادر «میکل آنژ کمنن » بود ک