ژرنلغتنامه دهخداژرن . [ ژِ رُ ] (اِخ ) (سابقاً: باروک ) نام قصبه ای به مجمعالجزایر فیلیپین (در جزیره ٔ لوسَن )، دارای 7805 تن سکنه .
ژرنلغتنامه دهخداژرن . [ ژِ رُ ] (اِخ ) نام شهری به اسپانیا در کاتالونی ، دارای 18000 تن سکنه و آنجا کرسی ایالت باشد.
جرنلغتنامه دهخداجرن . [ ج َ رَ ] (ع اِ) زمین درشت و سخت . (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد) (آنندراج ). زمین درشت و آن کلمه تبدیل شده ٔ «جرل » است . (از متن اللغة). و رجوع ب
ژرنهلغتنامه دهخداژرنه . [ ژِ ن ِ ] (اِخ ) دِزیره . نام فیزیک دان فرانسوی . مولد والنسین (1834 - 1910 م .). وی را در غلیان و تبلور و قوه ٔ حرکت وضعیه مطالعاتی است .
ژرنهلغتنامه دهخداژرنه . [ ژِ ن ِ ] (اِخ ) دِزیره . نام فیزیک دان فرانسوی . مولد والنسین (1834 - 1910 م .). وی را در غلیان و تبلور و قوه ٔ حرکت وضعیه مطالعاتی است .