ژرفانماdioramaواژههای مصوب فرهنگستانصحنهتابلویی مرکب از نقاشی در پسزمینه و پیکره در پیشزمینه که بهویژه با نورپردازی در چند رنگ جلوهای تماماً سهبعدی پیدا میکند
گیتینماcosmoramaواژههای مصوب فرهنگستاننمایشگاهی از عکسهای ژرفنما (perspective pictures) از مکانهای مختلف جهان، معمولاً بناها و مناظر نمادین کشورها، که با استفاده از نور و عدسی جلوهای واقعی پیدا
تعمق کردنفرهنگ مترادف و متضادژرفاندیشی کردن، غور کردن، ژرفنگری کردن، ژرف اندیشیدن، تتبع کردن، تامل کردن
ژرفایابیلغتنامه دهخداژرفایابی . [ ژَ ] (حامص مرکب ) سنجیدن گودی چیزی . عمق یابی . تحقیق عمق . غوررسی .