ژاللغتنامه دهخداژال . (اِ) ژاله . رجوع به ژاله شود : بر ایشان ببارید چون ژال میغچه تیر از کمان و چه پولاد تیغ. فردوسی .در بعض فرهنگها این صورت و شاهد از بیت مذکور آمده است ولی ظاهراً بر اساسی نیست .
ژاللغتنامه دهخداژال . (اِخ ) اگوستن . دانشمند فرانسوی نویسنده ٔ لغت نامه ٔ انتقادی و قاموسی در اصطلاحات کشتی رانی متولد به لیون (1795-1873 م .).
کلید دگرسازalt key, altواژههای مصوب فرهنگستانیکی از کلیدهای صفحهکلید رایانه که معمولاً با یک یا دو کلید دیگر بهطور همزمان فشار داده میشود تا کارکردی غیر از کارکرد اصلی هریک از کلیدهای ترکیبشونده ایجاد کند متـ . دگرساز
تگرگکاهیhail suppression, hail preventionواژههای مصوب فرهنگستاناز بین بردن دانههای بزرگ و زیانبار تگرگ که معمولاً با آمایش اَبر صورت میگیرد
تایر چهارفصلall-season tyre/ all season tyerواژههای مصوب فرهنگستانتایری با رویۀ بادوام و قدرت کشانش مناسب در جادههای خیس و خشک که حرکتی نرم و بیصدا دارد
گردشگری بینقارهایlong-haul tourism, long-haul travelواژههای مصوب فرهنگستانسفر طولانی غالباً بینقارهای که با هواپیما معمولاً بیش از پنج ساعت طول میکشد
ژالابرلغتنامه دهخداژالابر. [ ب ِ ] (اِخ ) شارل فرانسوا. نام نقاش فرانسوی متولد در نیم بسال 1819 و متوفی بسال 1901 م .
ژالقلغتنامه دهخداژالق . [ ل َ ] (اِخ ) نام حصنی به سیستان .زالق ، جالق ، صالق ، جالقان و صالقان نیز ضبط کرده اند. رجوع به زالق شود. (تاریخ سیستان ص 29).
ژالکهلغتنامه دهخداژالکه . [ ک َ / ک ِ ] (اِ) نام گیاهی است دوائی شبیه به انگشتان چلپاسه و زغن . (برهان ).
ژالولغتنامه دهخداژالو. (اِخ ) اِدمُن . نام داستان نویس و نقاد فرانسوی ، متولد به مارسی به سال 1878 م . وی عضو فرهنگستان فرانسه و نویسنده ٔ کتاب «بقیه خاموشی است » است .
ژالابرلغتنامه دهخداژالابر. [ ب ِ ] (اِخ ) شارل فرانسوا. نام نقاش فرانسوی متولد در نیم بسال 1819 و متوفی بسال 1901 م .
ژالقلغتنامه دهخداژالق . [ ل َ ] (اِخ ) نام حصنی به سیستان .زالق ، جالق ، صالق ، جالقان و صالقان نیز ضبط کرده اند. رجوع به زالق شود. (تاریخ سیستان ص 29).
ژالکهلغتنامه دهخداژالکه . [ ک َ / ک ِ ] (اِ) نام گیاهی است دوائی شبیه به انگشتان چلپاسه و زغن . (برهان ).
ژالولغتنامه دهخداژالو. (اِخ ) اِدمُن . نام داستان نویس و نقاد فرانسوی ، متولد به مارسی به سال 1878 م . وی عضو فرهنگستان فرانسه و نویسنده ٔ کتاب «بقیه خاموشی است » است .
هنگ ژاللغتنامه دهخداهنگ ژال . [ هََ ] (اِخ ) دهی است از بخش بانه ٔ شهرستان سقز. دارای 108 تن سکنه ، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله ، توتون ، ارزن و مازوج است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
گرژاللغتنامه دهخداگرژال . [ گ ِ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان ملکاری بخش سردشت شهرستان مهاباد، واقع در بیست هزاروپانصدگزی شمال سردشت و 11 هزارگزی از باختر شوسه ٔ سردشت به مهاباد است . خطه ای است کوهستانی و معتدل . دارای 57 تن سکنه