ژارناژلغتنامه دهخداژارناژ. (اِخ ) نام کرسی بخش در ایالت «کروز» از شهرستان گِرِه که قریب 605 تن سکنه دارد.
ژارناکلغتنامه دهخداژارناک . (اِخ ) کرسی بخش در ایالت شارنت از شهرستان کُنیاک بر ساحل راست رود شارنت ، دارای 3796 تن سکنه . آنجا مرکز عمده ٔ دستگاههای تقطیر عرق و کنیاک است . فیروز
ژارناژلغتنامه دهخداژارناژ. (اِخ ) نام کرسی بخش در ایالت «کروز» از شهرستان گِرِه که قریب 605 تن سکنه دارد.
ژارناکلغتنامه دهخداژارناک . (اِخ ) کرسی بخش در ایالت شارنت از شهرستان کُنیاک بر ساحل راست رود شارنت ، دارای 3796 تن سکنه . آنجا مرکز عمده ٔ دستگاههای تقطیر عرق و کنیاک است . فیروز
ژارناکلغتنامه دهخداژارناک . (اِخ ) گی شابو، کنت دو. نام کاپیتن فرانسوی متوفی بعد از سنه ٔ 1572 م . وی همان است که شاتینیره را بسال 1547 در جنگ تن بتن بکشت . (از لاروس ).