ژلغتنامه دهخداژ. (حرف ) ژی یا زاء معقوده و یا زاء فارسی . نشانه ٔ حرف چهاردهم از حروف تهجّی است و در حساب جُمَّل نماینده ٔ عدد نیست (مگر اینکه قائم مقام زاء باشد) و در حساب ت
ژورنالفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. روزنامه.۲. مجلهای حاوی طرح، الگو، و تصویر در زمینۀ هنرهای دستی چون خیاطی و بافتنی.
ژورناللغتنامه دهخداژورنال . (فرانسوی ، اِ) روزنامه و در زبان فارسی غالباً به مجلاتی که در آن صور متنوع و اشکال مختلف البسه رسم شده و در خیاطی بکار است اطلاق می شود.
ژورنالیستفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. روزنامهنویس.۲. [مجاز] شخصی که جنجال برپا میکند؛ جنجالآفرین.