ژلغتنامه دهخداژ. (حرف ) ژی یا زاء معقوده و یا زاء فارسی . نشانه ٔ حرف چهاردهم از حروف تهجّی است و در حساب جُمَّل نماینده ٔ عدد نیست (مگر اینکه قائم مقام زاء باشد) و در حساب ت
کژبینلغتنامه دهخداکژبین . [ ک َ ](نف مرکب ) کژبیننده . کژچشم . (آنندراج ). لوچ چشم . احول . (ناظم الاطباء). دوبین . (فرهنگ فارسی معین ). || بدخواه . نابکار. (ناظم الاطباء) : ما ز