ژلغتنامه دهخداژ. (حرف ) ژی یا زاء معقوده و یا زاء فارسی . نشانه ٔ حرف چهاردهم از حروف تهجّی است و در حساب جُمَّل نماینده ٔ عدد نیست (مگر اینکه قائم مقام زاء باشد) و در حساب ت
ژوبینفرهنگ نامها(تلفظ: žobin) ژوپین ، زوبین ، نیزهی کوچک که در جنگهای قدیم به سوی دشمن پرتاب میکردند ؛ (در اعلام) نام پسر پیران . ← زوبین .
کژبینلغتنامه دهخداکژبین . [ ک َ ](نف مرکب ) کژبیننده . کژچشم . (آنندراج ). لوچ چشم . احول . (ناظم الاطباء). دوبین . (فرهنگ فارسی معین ). || بدخواه . نابکار. (ناظم الاطباء) : ما ز