چین استوانهوارcylindroidal foldواژههای مصوب فرهنگستانچینی با خط لولای خمیده که شبیه به چین استوانهای است
چینفرهنگ مترادف و متضاد۱. آژنگ، اخمه، چروک ۲. تا، لا ۳. تاب، شکن، شکنج، فر، کرس ۴. شیار، خط ۵. چینه، قشر، لایه
چین استوانهوارcylindroidal foldواژههای مصوب فرهنگستانچینی با خط لولای خمیده که شبیه به چین استوانهای است
کورۀ بلندblast furnaceواژههای مصوب فرهنگستانکورهای بلند و استوانهای برای کاهش کانۀ آهن و تبدیل آن به چدن
چین پردهایcurtain foldواژههای مصوب فرهنگستانچینی استوانهای که اثر محوری آن شعاعی و لولای آن پرشیب است و در درون یک دیاپیر (diapir) شکل میگیرد
چاهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهگودال استوانهایشکلی که برای رسیدن به آب و نفت یا ریختن فاضلاب در زمین حفر میکنند: ◻︎ چون ز چاهی میکنی هرروز خاک / عاقبت اندر رسی در آب پاک (مولوی: ۵۲۱). چ
لیوانفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهظرفی چینی، پلاستیکی، فلزی، اغلب استوانهای که برای نوشیدن مایعات به کار میرود.