چُونوَرگگویش بختیاریخرمنکوب، ابزارى است که آن را توسطیوغ به یک جفت گاو مىبندند و روىگندمهایى که از ساقه جدا نشدهمىگردانند تا ساقهها خرد و دانهها ازپوشینه جدا شود. این وسیله داراى د
چینویلغتنامه دهخداچینوی . [ نوی ْ ] (اِخ ) نام یکی از بزرگان چین و از یاران خاقان ترک معاصر بهرام چوبینه : به چین مهتری بود چینوی نام دگر سرکشی بود ژنگوی نام .فردوسی .
ویللغتنامه دهخداویل . [ وَ ] (اِخ ) نام وادیی است در جهنم یا نام چاهی یا دروازه ای در آن . (منتهی الارب ). نام جایی است در دوزخ . (برهان ). نام رودی است در دوزخ ، و گویند سنگی
زفتلغتنامه دهخدازفت . [ زُ ] (ص ) بخیل بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 39 و 44) (ازشرفنامه ٔ منیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). بخیل . ممسک . لئیم . (برهان )