معمایی که بهصورت منظوم از چیزی و با دادن نشانیهای آن مطرح میشود، مانندِ «چیست آن مار که بر سینۀ خصمش گذر است / کهرباپیکر و آهندُم و فولادسر است» که دربارۀ نیزه است و «آن جرم پاک چیست چو ارواح انبیا / چون روح بالطافت و چون عقل باصفا ـ گه خوار و گه عزیز و گهی پست و گه بلند / گه تیره گاه صافی و گه درد و گه دوا» که دربارۀ آب است؛ بردک؛ کردک؛ پردک؛ لُغَز: ◻︎ اگر این چیستان تو بگشایی / گوی دانش ز موبدان ببری (لبیبی: شاعران بیدیوان: ۴۹۰).
بردک، پردک، پرسیدنی، لغز، معما
conundrum, enigma, problem, puzzle, riddle