چگالی جریان بحرانی آندیcritical anodic current densityواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بیشینهچگالی جریان آندی در مناطق فعال فلز یا آلیـاژی که رفتـار رویین ـ فعال دارد
چگالی جریان بحرانیcritical current densityواژههای مصوب فرهنگستانجریان گذرنده از واحد سطح که به تغییر ناگهانی در یکی از متغیرهای فرایند برقکافتی بینجامد
چگالی جریانcurrent densityواژههای مصوب فرهنگستانجریان الکتریکیای که از واحد سطح مقطع جسم رسانا میگذرد
چگالی جریان احتمالprobability current densityواژههای مصوب فرهنگستانبُرداری که مؤلفۀ آن در امتداد عمود بر هر سطح، احتمال عبور یک ذره از واحد مساحت آن سطح در واحد زمان را نشان میدهد
چگالی جریان حدیlimiting current densityواژههای مصوب فرهنگستانبیشینهچگالی جریانی که در یک واکنش برقشیمیایی/ الکتروشیمیایی بدون مزاحمتهایی مانند قطبش و دیگر پدیدههای ناخواسته میتوان به کار گرفت
چگالی جریان حدینفوذیlimiting diffusion current densityواژههای مصوب فرهنگستاناُفت شدید یونهای هیدروژن در سطح الکترود بهدلیل کاهش آهنگ نفوذ یونهای هیدروژن از محلول به سطح الکترود
پتانسیل رویینشpassivation potentialواژههای مصوب فرهنگستانپتانسیلی متناظر با بیشینۀ چگالی جریان فعال یا جریان آندی بحرانی یک الکترود که رفتار فعال ـ رویین از خود بروز میدهد متـ . پتانسیل رویین اولیه primary passive p
برقلغتنامه دهخدابرق . [ ب َ ] (ع اِ) ابرنجک . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی ). روشنیی که آنرا بفارسی درخش گویند. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آتشک . (برهان ). آتشه . (ترجمان علامه ٔ جرجانی
ایرانلغتنامه دهخداایران . (اِخ ) پهلوی ، «اِران » . به کشور ایران در عهد ساسانی «اران شتر» میگفتند. در عصر هخامنشی ایی ریا نام قوم ایرانی بود و این کلمه را نام قوم اُسِّت ِ قفقاز
طهرانلغتنامه دهخداطهران . [ طِ ] (اِخ ) دهیست به ری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). یاقوت در معجم البلدان آورده که :از مردی اهل ری که محل وثوق و اعتماد بود، شنیدم که : طهران دیهی اس
نیکلغتنامه دهخدانیک . (ص ) خوب . (انجمن آرا) (از غیاث اللغات ) (آنندراج ). خوش . (ناظم الاطباء). مقابل بد. (آنندراج ). هژیر. (فرهنگ فارسی معین ). نیکو. (آنندراج ). جیّد. نغز.حس