چکمنلغتنامه دهخداچکمن . [ چ َ م َ ] (اِ) قسمتی از لباس که روی لباسها پوشند. (ناظم الاطباء). چکمان . و رجوع به چکمان شود.
چکمانلغتنامه دهخداچکمان . [ چ َ ] (اِ) قسمتی از لباس که روی لباسهاپوشند. (ناظم الاطباء). چکمن . و رجوع به چکمن شود.
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَم َ ] (اِخ ) مشتاق (امیر شیخ ...). در عصر سلطان ابوسعید خطه ٔ اندخود بأمیر شیخ ذوالنون و برادرش امیر شیخ احمد مشتاق تعلق گرفت و سلطان حسین میرزا احمد
غازی سمرقندیلغتنامه دهخداغازی سمرقندی . [ ی ِ س َ م َ ق َ ] (اِخ ) امیر دولتشاه بن علاءالدولة بختیشاه الغازی السمرقندی . مؤلف کتاب تذکرة الشعراء معروف به تذکره ٔ دولتشاه که در سال 892