چکرهلغتنامه دهخداچکره . [ چ َ رَ / رِ ] (اِ) قطره و ریزه های آب که وقت ریختن آب از جایی ، آنهابر اطراف و جوانب بجهند و آن را به عربی «رشحه » خوانند. (برهان ). قطره ریزه را گویند
تیزتازلغتنامه دهخداتیزتاز. (نف مرکب ) کسی که جلد می دود و تند تاخت می کند. (ناظم الاطباء). سریعالسیر. تندرو : پدید آمد از دور چیزی درازسیه رنگ و تیره تن و تیزتاز. فردوسی .دگرموبدی
الغتنامه دهخداا. [ اِ ] (حرف ) همزه ٔ مکسوره در بعض کلمات گاهی افزوده و گاه حذف شود، معروفتر وقت را اصلی و غیرمعروف را مخفف یا مثقل توان گفت : براهیم و ابراهیم : دعوی کنند گر