3371 مدخل
اهل چک، کشوری در اروپا: شاعر چک.
۱. تپانچه، سیلی، ضربت، کتک، کشیده ۲. برات، حواله، صک ۳. چانه ۴. چکه ۵. بنچاق، سند، قباله ۶. معدوم، نابود
Bohemian, buffet, cuff, paper money, whack
در گویش گنابادی یعنی آلت تناسلی پسر بچه ، آلت تناسلی پسرانه ای که کوچک است.
۱بلندی قد ۲پا
زغال افروخته – زغال شعله ور،زغال افروخته ای که تکه های سیاهرنگ ...
۱نوک ۲بغل
۱ختنه کردن ۲ختنه کننده
راست و خشک
آب چکیده از ماست یا پنیر
چک بییتن
دشمنی پیدا کردن – کینه جو گشتن
۱ناگهان – برخورد ناگهانی و غیرمترقبه – به صورت ناخواسته ...
چک
چک پول
مقدمات معامله :نه چک زدیم نه چونه عروس اومد تو خونه