چپ افتادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. دشمنشدن ۲. دشمنی کردن، مخالفت کردن، کینهتوزشدن، خصمانه رفتار کردن ≠ همراهی کردن
چپ افتادنلغتنامه دهخداچپ افتادن . [ چ َ اُ دَ ] (مص مرکب ) چپ بستن . || مخالفت کردن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اعتراض کردن . (ناظم الاطباء). مخالف یا دشمن بودن . (فرهنگ نظام ).- چپ
افتادنلغتنامه دهخداافتادن .[ اُ دَ ] (مص ) از پا درآمدن . (از آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (از برهان ) (هفت قلزم ). از پا درآمدن . ساقط شدن . سقط شدن . (فرهنگ فارسی معین ) : بر ش
چپفرهنگ انتشارات معین(چَ) 1 - (ص . ق .) کج ، ناراست . 2 - (ص .) واژگون . 3 - لوچ ، دو بین . 4 - کسی که با دست چپ کار می کند. 5 - (اِ.) طرف چپ . 6 - اصطلاحی سیاسی و آن عنوانی است بر
چپفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. [مقابلِ راست] آنچه در طرف چپ باشد؛ طرف دست چپ.۲. ناراست.۳. واژگون؛ چپه.۴. لوچ؛ احول.۵. کسی که بیشتر با دست چپ کار میکند. چپ افتادن: (مصدر لازم) [عامیانه، م
چپلغتنامه دهخداچپ . [ چ َ ] (ص ، اِ) معروف است که نقیض راست باشد. (برهان ). نقیض راست . (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). مقابل راست . برابر راست . یسار که مقابل یمین (راست ) باشد.