چپیدنلغتنامه دهخداچپیدن . [ چ َ دَ ] (مص جعلی ) میل کردن بجانب چپ . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کنایه از طرفی بطرف دیگر گردیدن باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء).
چپیدنفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. درهم فرورفتن.۲. بهزور در جایی داخل شدن؛ بهزور و فشار میان جمعی درآمدن و جا گرفتن.۳. جا شدن چیزی در چیز دیگر بهزور و فشار.
وول خوردنلغتنامه دهخداوول خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) جنبیدن . تکان خوردن . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). || در هم تپیدن و چپیدن (جمعیت ). (فرهنگ فارسی معین ).