چپق لولغتنامه دهخداچپق لو. [چ ُ پ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بروانان بخش ترکمان شهرستان میانه که در 14هزارگزی جنوب خاوری ترکمان و 3هزارگزی شوسه ٔ میانه به تبریز واقع شده . کوهست
چپقلولغتنامه دهخداچپقلو. [ چ ُ پ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خدابنده لو بخش شهرستان سنندج که در 28هزارگزی جنوب خاوری گل تپه و 11هزارگزی خاور شوسه ٔ همدان به بیجار واقع شده . کوه
چپقلولغتنامه دهخداچپقلو. [ چ ُ پ ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان ابهررود بخش ابهر شهرستان زنجان که در 26هزارگزی شمال خاور ابهرو 18هزارگزی راه مالرو عمومی واقع شده . کوهستانی و سردس
چپقلولغتنامه دهخداچپقلو. [ چ ُ پ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پیشخور بخش رزن شهرستان همدان که در 39هزارگزی جنوب خاوری قصبه ٔ رزن ، کنار شمالی راه اتومبیل رو تجرک به نوبران واقع ش
چبق لولغتنامه دهخداچبق لو. [ چ ُ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه که در 28هزارگزی شمال باختری قره آغاج و ده هزارگزی جنوب شوسه ٔ مراغه به میانه واق
چبق لولغتنامه دهخداچبق لو. [ چ ُ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پیرتاج شهرستان بیجار که در 48هزارگزی خاور بیجار و 3هزارگزی رودخانه ٔ تلوار واقع شده . تپه ماهور و سردسیر است و 280
چبق لولغتنامه دهخداچبق لو. [ چ ُ ب ُ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «از قرای توابع خرقان است که نصف زراعت آن دیمی و نصف آبی میباشد. در پائین این آبادی امامزاده ای مدفون است بن
چپچشم (لوچ)گویش اصفهانی تکیه ای: luč / čaplâq طاری: čapi طامه ای: čap طرقی: lüč کشه ای: čapi / lüč نطنزی: luč
هفت وصلهگویش تهرانیوسایل لوطیها شامل قمه، زنجیر، جام جیب، تسبیح درشت، چپق سر و ته نقره، دستمال ابریشمی، پاشنه کش
چپقلغتنامه دهخداچپق . [ چ ُ پ ُ] (ترکی ، اِ) یک نوع حقه ای که در آن توتون ریخته و لوله ای بآن وصل نموده و بر روی توتون آتش گذاشته جهت گرفتن دود بکشند. (ناظم الاطباء). آلتی است
pipesدیکشنری انگلیسی به فارسیلوله های، لوله، پیپ، نی، چپق، نای، نی زنی، لوله حمل مواد نفتی، ساقهتوخالی گیاه، نی زدن، فلوت زدن، صفیر زدن، لوله کشی کردن، با صدای تیز و زیر حرف زدن
لولۀ بادیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی لولۀ بادی، بادگیر، دودکش، هود نای، نایژه، بینی سرلوله، دهنه، هواگیر، منفذ نی، نای، فلوت، سازهای بادی چوبی، سازهای بادی برنجی، ساز دهنی چپق، پ