چلفتیلغتنامه دهخداچلفتی . [ چ ُ ل ُ ] (ص ) در تداول عامه ، چون به دنبال دست و پاآید (دست و پا چلفتی ) معنی بی عرضه و نالایق و بی دست و پا دهد، چنانکه گویند: فلان کس دست و پا چلفت
شلفتیلغتنامه دهخداشلفتی . [ ش ُ ل ُ ] (ص ) (اصطلاح عامیانه )و ظاهراً صورتی دیگر از چلفتی است بمعنی دست و پا چلفتی و معمولاً این صفت به آدمهای چلمن ، پخمه ، بی عرضه ، گول و بیکاره
بستفرهنگ انتشارات معین(بَ) 1 - (مص مر.) بستن ، سد کردن . 2 - ( اِ.) حلقه یا نیم دایره ای که به چهارچوب در یا پنجره متصل است و چفت یا قفل در آن قرار می گیرد. 3 - هر نوع وسیله برای گرف
نگهدارنده 1retainerواژههای مصوب فرهنگستان1. بخشی از یک پُل که پُلدیس را به دندان متصل میکند 2. قلاب یا چفت یا وسیلۀ دیگری که باعث ثبات و پایداری دندانواره میشود 3. هریک از دستگاههای (appliances) ثا