چلملغتنامه دهخداچلم . [ چ َ ل َ ] (اِ)در گرگان ؛ به «همیشک » که درختچه ای است کوچک و در همه ٔ نقاط جنگلهای شمال موجود است ، گویند. در تلفظ گرگانیان درختی است که نام علمی آن «دا
چلملغتنامه دهخداچلم . [ چ َ ل َ / چ ِ ل ِ ] (اِ) چیزی که تنباکو در آن گذاشته آتش بر آن نهند. (آنندراج ). مأخوذ از هندی ؛ به معنی سر غلیان گلی . (از ناظم الاطباء). مرادف چلیم و
چلملغتنامه دهخداچلم . [ چ ِ ل ُ ] (عدد ترتیبی ، ص نسبی ) چهلم و چیزی که در مرتبه ٔ چهل واقع شده باشد. (ناظم الاطباء).