چلقبلغتنامه دهخداچلقب . [ چ ِ ق َ ] (اِ) به معنی چلته است . (غیاث ) (آنندراج ). چلقد. و رجوع به چلته و چلقد شود.
چلقدلغتنامه دهخداچلقد. [ چ ِ ق َ ] (اِ) بمعنی چلته است . (غیاث ) (آنندراج ). مرادف چلته و چلقب است که جبه ٔ ستبر و دولایی سپاهیان معنی دهد. و رجوع به چلته شود. || مرادف چلته و چ
چلقبلغتنامه دهخداچلقب . [ چ ِ ق َ ] (اِ) به معنی چلته است . (غیاث ) (آنندراج ). چلقد. و رجوع به چلته و چلقد شود.
چلقدلغتنامه دهخداچلقد. [ چ ِ ق َ ] (اِ) بمعنی چلته است . (غیاث ) (آنندراج ). مرادف چلته و چلقب است که جبه ٔ ستبر و دولایی سپاهیان معنی دهد. و رجوع به چلته شود. || مرادف چلته و چ
چلقوزلغتنامه دهخداچلقوز. [ چ َ ] (اِ) فضله ٔ هر نوع مرغ و رجوع به چلغوزشود. || در اصطلاح عامه ، در مقام تحقیر و توهین بافراد خردجثه گفته شود. رجوع به چلغوز شود.
چلقیلغتنامه دهخداچلقی . [ چ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پایین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد که در 90 هزارگزی شمال فریمان و 10 هزارگزی شمال راه شوسه ٔ مشهد به سرخس واقع است . دا