چوجلغتنامه دهخداچوج . (اِ) اراک . شجرةالسواک درخت مسواک . مسواک . در بندرعباس آن را چوج مینامند. از این درختچه دوگونه در گرمسیرهای جنوب ایران بحال وحشی دیده میشود. از قبیل گااو
چوبپنبةدربطریگویش اصفهانی تکیه ای: čupamba طاری: čüpamba طامه ای: čupamba طرقی: čüpamba کشه ای: čüpamba نطنزی: čupamba
چوچلغتنامه دهخداچوچ . (اِ) بزبان گرمسیری ایران اراک را گویند که درخت مسواک است و شبیه است بدرخت انار و گل آن مایل به سرخی مانند انگور. (آنندراج ) (انجمن آرا) (از مخزن الادویه )
چچولغتنامه دهخداچچو. [ چ ُ ] (اِ) پستان را گویند اعم از پستان انسان و حیوانات . (برهان ) (آنندراج ). پستان را گویند و آنرا بهندی «چوجی » خوانند. (جهانگیری ). پستان آدمی ودیگر ج
اراکلغتنامه دهخدااراک . [ اَ ] (ع اِ) درختی است که بچوب آن مسواک کنند. (منتهی الارب ). درخت پیلو که از بیخ آن مسواک سازند. (غیاث اللغات ). از بیخها و شاخهای آن مسواک سازند و برگ