چوبانی کردنلغتنامه دهخداچوبانی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شبانی کردن . محافظت و محارست گله نمودن . (ناظم الاطباء). رجوع به چوپانی کردن شود.
پوشچنگار حلقوبینیnasopharyngeal carcinomaواژههای مصوب فرهنگستانتودینهای بدخیم که از پوشش فضای پشت بینی منشأ میگیرد
چوبانلغتنامه دهخداچوبان . (اِ) چوپان . شبان . راعی . شبان و گله بان و محافظ وحارس گوسپندان و اسبان . (ناظم الاطباء) : به چوبان بفرمود تا هرچه بودفسیله بیارد بکردار دود. فردوسی .گله دار و چوبان همه کشته شدسر بخت ایرانیان گشته شد.