نسوللغتنامه دهخدانسول . [ ن ُ ](ع مص ) افتادن پشم از حیوان و افتادن پر از پرندگان و جامه از تن انسان . (از منتهی الارب ). ریختن و افتادن پر و پشم از طیور و حیوانات . (از المنجد)
نثوللغتنامه دهخدانثول . [ ن َ ] (ع ص ) امرأة نثول ؛ زن که اکثر گوشت پاره پاره در دیگ اندازد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). زنی که گوشت را پاره پاره کرده در دیگ ا
نصوللغتنامه دهخدانصول . [ ن ُ ] (ع مص ) ماندن پیکان در محل فرورفتگی و بیرون نیامدن . (از ناظم الاطباء). محکم شدن پیکان در جای چنانکه بیرون نیاید. (تاج المصادر بیهقی ). || بیرون
نسولةلغتنامه دهخدانسولة. [ ن َ ل َ ] (ع ص ) ناقه که به جهت زه نگاه دارند. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). آن ستور که از او نسل گیرند. (مهذب الاسماء). چهارپای ماده
نسولةلغتنامه دهخدانسولة. [ ن َ ل َ ] (ع ص ) ناقه که به جهت زه نگاه دارند. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). آن ستور که از او نسل گیرند. (مهذب الاسماء). چهارپای ماده
يَنسِلُونَفرهنگ واژگان قرآنبه سرعت بیرون می جهند (کلمه ينسلون از نسول به معناي بيرون جستن با سرعت است و از اين رو جستن گرگ را نسلان گويند )
نسللغتنامه دهخدانسل . [ ن َ ] (ع اِ) فرزند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (فرهنگ خطی ) (دستوراللغة). ولد. (اقرب الموارد) (ناظم الاطبا
پلوتنلغتنامه دهخداپلوتن . [ پْلو / پ ُ ت َ ] (اِخ ) پلوتینس یا فلوطین که او را در کتب اسلامی شیخ الیونانی نامند. معروفترین فیلسوف از افلاطونیان اخیر است در کتاب سیر حکمت آمده است