چهارمینلغتنامه دهخداچهارمین . [ چ َ / چ ِ رُ ] (عدد ترتیبی ، ص نسبی ) منسوب به عدد چهار. چیزی در مرتبه ٔ چهارم . که میان مرتبه ٔ سوم و پنجم قرار دارد. رجوع به چهارم و چارمین شود.
چهارچمنلغتنامه دهخداچهارچمن . [ چ َ / چ ِ چ َ م َ ] (اِ مرکب ) کنایه از عالم و جهان است . (از ناظم الاطباء).
هورمنفرهنگ نامها(تلفظ: hurman) (هور = خورشید + من/ مان = اندیشه و فکر)، اندیشه روشن ، فکر روشن ؛ (به مجاز) ویژگی آنکه اندیشه و فکر روشن دارد ، (روشن فکر) .
چهارمن نیملغتنامه دهخداچهارمن نیم . [ چ َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین جام بخش تربت جام شهرستان مشهد. در 18هزارگزی جنوب خاوری تربت جام و 9هزارگزی جنوب مالرو عمومی تربت جام به قلعه حمام واقع است .
شارستان چهارچمنلغتنامه دهخداشارستان چهارچمن . [ رَ ن ِ چ َ / چ ِ چ َ م َ ] (اِخ ) نام کتابی از تصنیفات بهرام بن فرهادبن اسفندیار پارسی معروف به فرزانه بهرام که گویا در حدود 1034 هَ. ق . میزیست . کهن ترین کتابی است که از دساتیر نام می بر