چلمنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیحال، بیدستوپا، دستوپاچلفتی، سست، سستعنصر، نالایق ≠ زبروزرنگ ۲. ابله، بله، پخمه، کمعقل، کانا ≠ باهوش، عاقل
چلمنلغتنامه دهخداچلمن . [ چ ُ م َ ] (ص ) چِل . در تداول عامه ، کسی که زود فریب خورد. گول . در اصطلاح عوام ؛ مرادف پخمه و پپه و پفیوز است . فریب خوار. آنکه به فریب مال وی توان ست
چلمنیلغتنامه دهخداچلمنی . [ چ ُ م َ ] (حامص ) در تداول عامه ، به معنی گولی و سادگی و پخمگی است . فریب خوارگی . ابلهی . سفاهت . پفیوزی . و رجوع به چلمن شود.
چلمنیلغتنامه دهخداچلمنی . [ چ ُ م َ ] (حامص ) در تداول عامه ، به معنی گولی و سادگی و پخمگی است . فریب خوارگی . ابلهی . سفاهت . پفیوزی . و رجوع به چلمن شود.