چابکیفرهنگ انتشارات معین( ~.) 1 - (حامص .) چالاکی ، چستی . 2 - (اِ.) اسب راهوار که اگر تازیانه بر او زنند راه را غلط نکند.
بیدل کرمانشاهیلغتنامه دهخدابیدل کرمانشاهی . [ دِ ل ِ ک ِ ] (اِخ ) محمدبن میرزا علی محمد اصلش از چلاب مازندران و از بنی اعمام میرزا علیقلی متخلص به اقبال . در ایام کودکی پدرش او را برای تح
لگنلغتنامه دهخدالگن . [ ل َ گ َ ] (اِ) ظرف شب . شاشدان . اصیص . تقاره . || شمعدان . (لغت نامه ٔ اسدی ). لقن . طشت شمع. زاغوته . (برهان ). زنبق . و رجوع به زنبق شود. جای سرشک شم