چرتیدنلغتنامه دهخداچرتیدن . [ چ ُ دَ ] (مص جعلی ) چرت زدن . پینکی رفتن . مقابل واچرتیدن ، که از حال چرت بیرون آمدن باشد.
چغمینلغتنامه دهخداچغمین . [ چ َ ] (اِخ ) جغمین . بفارسی ، نام بلده ای است . (تاج العروس ). نام قریه ای است از قرای خوارزم .