چغابللغتنامه دهخداچغابل . [ چ ُ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برده سربخش اشترینان شهرستان بروجرد که در 15 هزارگزی باختر اشترینان ، کنار راه مالرو بنواد به باباقاسم واقع است کوهس
چقابللغتنامه دهخداچقابل . [ چ َ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بابالی بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد که در 9 هزارگزی خاور چقلوندی ، کنار راه شوسه ٔ چقلوندی به بروجرد واقع است . جلگه و
چقابللغتنامه دهخداچقابل . [ چ َ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رومشکان بخش طرهان شهرستان خرم آباد که در42 هزارگزی جنوب کوهدشت و 2 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔخرم آباد بکوهدشت واقع است
چقابللغتنامه دهخداچقابل . [ چ َ ب َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «مزرعه ای است در سه فرسخی نهاوند که خاکش متصل بخاک بروجرد است . محلی است کوهستانی و در زمستان پربرف که در س
چقابللغتنامه دهخداچقابل . [ چ َ ب َ] (اِخ ) دهی است از دهستان طرهان بخش طرهان شهرستان خرم آباد که در 42 هزارگزی باختر کوهدشت و 42 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ خرم آباد به کوهدشت واقع
چغابلکلغتنامه دهخداچغابلک . [ چ َ ب َ ل َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «دهی است از دهات کرمانشاهان و مشهور به دلگشاست ».(از مرآت البلدان ج 4 ص 249). رجوع به چقابلک شود.
چغابلکلغتنامه دهخداچغابلک . [ چ َ ب َ ل َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «دهی است از دهات کرمانشاهان و مشهور به دلگشاست ».(از مرآت البلدان ج 4 ص 249). رجوع به چقابلک شود.