چشم به راهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. کسی که در انتظار آمدن کسی، چیزی، یا رسیدن خبری باشد؛ منتظر: ◻︎ چو ماهروی مسافر که بامداد پگاه / درآید از درِ امّیدوارِ چشمبهراه (سعدی۲: ۶۷۱).
انتظارفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. چشم به راه بودن؛ چیزی را چشم داشتن؛ منتظر چیزی بودن.۲. چشمداشت.