چشمه ٔ کوثرلغتنامه دهخداچشمه ٔ کوثر. [ چ َ / چ ِ م َ / م ِی ِ ک َ / کُو ث َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چشمه ای است در بهشت . نام چشمه ای از چشمه های بهشت : هرگز نشان ز چشمه ٔ کوثر شنید
چشمهلغتنامه دهخداچشمه . [ چ َ /چ ِ م َ / م ِ ] (اِ) جائی که آنجا آب جوشد و روان شود. (برهان ). بمعنی چشم-ه ٔ آب معروف است . (انجمن آرا). چشمه ٔ آب که منبع آب است . (آنندراج ). آ
کوثرلغتنامه دهخداکوثر. [ک َ ث َ ] (اِخ ) جویی است در بهشت که از آن جمیع چشمه های بهشت جاری می گردد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نهری در بهشت . (از اقرب الموارد): چشمه ٔ کوثر. حوض
رحیق مختومواژهنامه آزاد- رحیق مختوم ؛شراب خالص مهر شده . (تفسیر ابوالفتوح ج 10 ص 242): کنار چشمه ٔ کوثر رسد به روزه گشای رحیق مختوم از حق به گاه شام و سحر.
بی نشانلغتنامه دهخدابی نشان . [ ن ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + نشان ) بی علامت . (ناظم الاطباء). لایوصف . (یادداشت مؤلف ). بی نشانه . گم . بدون وجه مشخص . بی صفت . فاقد خصوصیاتی شناخت
العطشلغتنامه دهخداالعطش . [ اَ ع َطَ ] (ع صوت ) تشنگی و تشنه شدن ، و با لفظ گفتن و زدن استعمال میشود. (از بهار عجم ) (از آنندراج ). بسیارتشنه ام . (ناظم الاطباء). مرا تشنگی است :
مختوملغتنامه دهخدامختوم . [ م َ ] (ع ص )مهرکرده شده . (غیاث ) (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مهرکرده شده . (ناظم الاطباء) : همتت پشت دست زد کان رازر شد از مهر خا