چسیلغتنامه دهخداچسی . [ چ ُ ] (حامص ) پُز و افاده ٔ بسیار و لاف و گزاف . در تداول عامه اصطلاحی است که بیشتر با فعل آمدن بیان شود. رجوع به چسی آمدن شود.
چسی آمدنلغتنامه دهخداچسی آمدن . [ چ ُ م َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، لاف و گزاف زدن . پز دادن . قمپز آمدن . خودنمایی و خودستایی کردن . فیس و تکبر کردن . افاده ، در تداول عامه .
چسینهلغتنامه دهخداچسینه . [ چ ُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) قسمی حشره . چسونه . خرچسونه . چسینه گوگال . رجوع به چسونه در این معنی شود.
چسیدنلغتنامه دهخداچسیدن . [ چ ُ دَ ] (مص ) چس دادن . فسوه دادن . تس دادن . باد بیصدا و بدبوی از مقعد برون دادن . رجوع به چس و چس دادن شود.
چس دادنلغتنامه دهخداچس دادن . [ چ ُ دَ ] (مص مرکب ) چسیدن . باد بدبوی و بیصدا از مقعد برون دادن . فسوه دادن . رجوع به چس و چسیدن شود.