26 فرهنگ

377 مدخل


چروکیده

čorukide

دارای چین و شکن؛ چروک‌خورده؛ پرچین‌و‌شکن‌شده.

۱. چروکخورده، چینوچروکدار
۲. ناصاف، بیاتو ≠ صاف، اتودار، اتوکشیده

crinkly, sere, wizened